آنوشا جانآنوشا جان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

خوشبختی ما باتو کاملتر شد

دو ماهگی دخترم آنوشا

بله دختر منم دو ماهگی اش رو پشت سر گذاشت با کلی تغییرات و چیزهای جدیدی که از خودش نشون میده دخترم به صداها خیلی توجه نشون میده و محیط های جدید رو با حوصله کندوکاو میکنه با اون نگاههای قشنگش میخواد از همه چیز سر دربیاره وقتی باهاش حرف میزنیم بهمون توجه میکنه و وقتی هم باهاش کار نداریم از خودش صدای آغوم درمیاره بیشتر دوست داره ما باهاش بازی کنیم تا اینکه تنهایی بازی کنه جدیدا یاد گرفته دستهاشو تا مچ میزاره توی دهنش اونقدر که میخواد بالا بیاره بعدش کم کم فقط شسطتشو میمکه خوابش کاملا تنظیم شده و راس ساعت یازده و نیم هرجا که باشیم باید بریم خونه و اول کمی بگرده توی خونه و بعدش آروم میخوابه معمولا 12 شب دیگه میخوابه تا صبح که بیدار میشه و دستهاشو ...
30 مرداد 1392

دختر قشنگم آنوشا برای تو مینویسم...

هر روز از روز قبل  زیباتر میشوی و من عاشقتر از قبل مراقبت هستم احساس میکنم سالهاست که این تصویر را دیده ام تصویر چشم های معصوم ات را میگویم! نمیدانم کدام واژه ها احساس مادرانه ام را توصیف میکنند و چگونه میتوانم برایت بنویسم که با تو چقدر خوشحالم خوشحالتر از قبل انگار بدون تو زندگی رنگ دیگری داشت و حالا با آمدنت شیرین ترین لحظه ها را مهمان خانه ما کرده ای قبل از تو عشق در خانه ما بود ولی دلبستگی به خانه نداشتیم و دوست نداشتیم زیاد آنجا بمانیم ولی از وقتی تو آمدی خانه مان واقعا خانه شد و روح گرفت دخترم حالا میفهمم که عشق مادر به فرزند واقعی ترین عشق است و واقعی ترین احساس برای فرزند خرج میشود هرچند که همسرم تمام دنیای من است اما با و...
4 مرداد 1392
1